گفتیم و گفتند که فعالیتهای موسیقی از چند منظر خود را نشان میدهد؛ فعالیتهای کاملا حرفهای از هنرمندان کاملا حرفهای که هم نمود متفاوتی دارد و به جهات مختلف اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ویژگیهای خاص و تعریفشدهای دارد و انتظار جامعه از آن چیزی نیست جز یک حضور فراگیر و اثرگذاری جانانه و ناب... که بدیهی است ارزشهای هنری و یا نقایص آن هم، در بزرگی و شکوه آن گم میشود و فراموش.اما دید دوم و نگاه دیگری هم هست که انتظارات و خواستههای گستردهتر و کلانتری را در سطح جامعه بهجا میگذارد.
در سرزمین پهناوری چون ایران و در جایجای آن، هستند بسیار هنرمندان حرفهای و آماتور در عرصه موسیقی که تشنه اجرای برنامهاند، بسیار سالنهای خالی که انتظار مخاطب را میکشند و چه خانوادههایی که سالهای سال از محل صرفهجوییها خرج آموزش موسیقی فرزندان خود کردهاند و حال انتظار هنرنمایی فرزندانشان را دارند و دریغ که اتفاق خاصی بیفتد.
بسیار فرهنگسراها که سالنهای کوچک و بزرگشان امکاناتی بسیار فراتر از توقعات هنرمندان جوان موسیقی دارد و تنها یک برنامهریزی میخواهد و مجریای نسبتا توانا و فعال؛ چه عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی وجود دارد که مانع حضور فعالتر جوانان میشود.
چرا امکانات بالقوه، بالفعل نمیشود، چه عواملی آسیبزاست و مانع؟ همه ایران تهران نیست و همه تهران 3-2 سالن نیست و همه هنرمندان چند نفر و چند گروه نیستند. فرصتها و مجالی بیشتر لازم است تا بیندیشیم چه خسارتی به جامعه هنرمندان تحمیل میشود.